درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و آدرس a-sheghane.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 690
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


شعر
شعر
دو شنبه 30 دی 1392برچسب:حکایت سعدی؛ گلستان سعدی؛ , :: 6:20 ::  نويسنده : مهدی        

حکایت
جوانی پاکباز پاکرو بود
که با پاکیزه رویی در گرو بود
چنین خواندم که در دریای اعظم
به گردابی درافتادند با هم
چو ملاح آمدش تا دست گیرد


مبادا کاندر آن حالت بمیرد


همی گفت از میان موج و تشویر


مرا بگذار و دست یار من گیر


در این گفتن جهان بر وی بر آشفت


شنیدندش که جان می داد و می گفت:


حدیث عشق از آن بطال منیوش


که در سختی کند یاری فراموش


چنین کردند یاران، زندگانی


ز کار افتاده بشنو تا بدانی


که سعدی راه و رسم عشقبازی


چنان داند که در بغداد تازی


اگر مجنون لیلی زنده گشتی


حدیث عشق از این دفتر نبشتی

 

 



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 69 صفحه بعد